هیچ کس مرا نمی فهمد

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

به نام خدایی که مستور نیست

                       خدایی که هرگز زما دور نیست


خدا با لبخندی مهر آمیز به من می گوید (( آهای دوست داری برای مدتی خدا باشی و دنیا را برانی؟ ))
می گویم (( البته به امتحانش می ارزد.
کجا باید بنشینم ؟
چقدر باید بگیرم ؟
کی وقت نهار است ؟
چه موقع کار را تعطیل کنم ؟ ))
خدا می گوید (( سکان را بده به من! فکر میکنم هنوز آماده نباشی ))
(( شل سیلور استاین ))

هیچ کس مرا نمی فهمد...
ما را در سایت هیچ کس مرا نمی فهمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هانیه(عروشا) daghayegheasheghi بازدید : 368 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1391 ساعت: 0:10